ده نكته كليدی كه جف بزوس را به غول آمازون تبديل كرد
جف بزوس توانست انباری متروكی را به بزرگترين فروشگاه اينترنتی جهان تبديل كند
«جف بزوس»، ثروتمندترین مرد روی زمین است که آمازون، یکی از موفقترین شرکتهای تاریخ را راه انداخته و هدایت میکند. اغراق نیست اگر بگویيم بدون «بزوس» امکان نداشت آمازون از یک انباری در گاراژ به یک تجارت پیشرفته بینالمللی تبديل شود.
«دیوید بیکر»، خبرنگاری است که تلاش کرده تا با نفوذ به درون ذهن «بزوس» اسرار كاری بزوس مانند ریسکپذیری، تاکتیکها، بلندپروازیها و ابداعات او را آشکار کند.
حتی جاذبه زمین هم نتوانسته است آرزوهای «جف بزوس» را زمینگیر کند و برنامه «راهی به فضا» یکی از اشتغالهای کنونی ذهن آقای «بزوس» است. اما او چگونه توانسته آمازون را در چنین موقعیت موفقی قرار دهد؟
ده نکته کلیدی که جف بزوس را به ثروتمندترين مرد دنيا تبديل كرد:
1- هر مشکلی با تیزهوشی و نوآوری حل میشود
توانایی نوآوری بزوس خیلی زود خودش را نشان داد. او تابستانهای زیادی را در مزرعه کوچک پدربزرگش در «تگزاس» میگذراند و آنها هر چیزی که نیاز به تعمیر داشت را خودشان درست میکردند؛ از جمله پروژههایی مانند راه انداختن تراکتور قدیمی مزرعه. پدربزرگ او یک بار شاهد قدرت فوقالعاده نوآوری بود؛ وقتی که یک شست خود را در تصادف رانندگی از دست داد و دکترها با استفاده از پیوند پوست نشیمنگاه، انگشت را جایگزین کردند. بزوس این داستان را هنوز هم تعریف میکند.
2- حق همیشه با مشتری است
با کمک تجربههایی از بانکداری گرفته تا بستهبندی كتابها روی زمين سيمانی فروشگاه، مهمترین و اساسیترین مسئله بزوس «مشتری» است.
«تام آلبرگ»، مدیر سابق آمازون میگوید: «بزوس با یک ژن مشتری به دنیا آمده است» و همچنین «او میخواهد دنیا را تغییر دهد. ذهنیت او بر مبنای کسب رضایت مشتریان است و اینکه اگر پول بیشتری درآورید، کارهای بیشتری هم میتوانید انجام دهید.»
«ناتالی برگ»، تحلیلگر مسائل مربوط به خردهفروشی معتقد است که این وسواس میتواند یک «چرخه» را شکل دهد: «تمرکز بیش از حد روی مشتری موجب جلب مشتریان بیشتر میشود و این موجب جذب فروشندههای بیشتر میشود، بعد دایره بزرگتری از مشتریان جذب میشوند و این مورد موجب کسب تجربه بیشتر در راه جذب بیشتر مشتریان خواهد شد و این چرخه ادامه پیدا میکند.»
3- به گذشته فكر کن اما آینده را برنامهریزی کن
«سانیل گوپتا» از دانشکده اقتصاد دانشگاه هاروارد میگوید کالاها و خدماتی که آمازون ابداع میکند بر مبنای نظریه «روی گذشته کار کن و آینده را برنامهریزی کن» است.
به این معنا که آمازون در مورد خواستههای مشتریان فکر میکند و از تجربههای گذشته برای رسیدن به آن استفاده میکند. اگر خود شرکت توانایی انجام این کار را نداشته باشد، آن را به وجود میآورد. در همان حال برنامهریزی برای آینده به معنای این است که چطور «تواناییها را به یک کسب و کار کاملا جدید بدل کنید.»
4- همیشه روز اول است
همیشه در گزارش سالیانه آمازون، یک کپی از نامه بزوس به سهامداران قرار داده میشود. در آن نامه در مورد اهمیت فکر کردن به این که «همیشه انگار همان روز اول است» تاکید شده؛ برای مثال حفظ عطش و اشتیاق برای موفقیت و نوآوری.
فکر کردن با اين طرز تفکر که انگار به روز دوم رسيدهايد، جزو گزینههای بزوس نیست. او میگوید: «روز دوم در نتیجه بیاحترامی، سکون ایجاد میشود و سپس درد طاقتفرسای ناکامی و بعد از آن هم مرگ. به همین دلیل هم همیشه روز اول است.»
5- ریسک کنید
سال ۲۰۰۰ و به دنبال فروپاشی حباب شرکتهای دات-کام ، بزوس ریسک بزرگی کرد و آمازون را به روی فروشندههای خارجی گشود. آن زمان این ریسک، غیرعقلانی بود اما ارزشش را داشت. ریسکهای کمخطرتری هم داشت که شامل حضور در کسب و کار موبایل بود. به هر حال جنبه ریسکپذیر شخصیت بزوس خیلی قوی است و او به استقبال تجربیات جدید میرود.
«جان راسمن» از مدیران پیشین آمازون و نویسنده کتاب «راه آمازون» میگوید «بزوس دوست دارد تصمیم بگیرد در حالی که نمیداند عاقبت کار چه خواهد شد.» الکسای آمازون یکی از این گونه تصمیمهاست.
بیشتر بخوانید: 13 چيزی كه درباره نويسنده «آن شرلی» میدانيم
6- دوباره شکست بخور، بهتر شکست بخور
ذهنیت مخاطرهپذیر بزوس موجب شده که او ریسکهای بزرگی بکند و از ناکامی نترسد..
بزوس گفته است: «همه ما بارها شکست خوردهایم. همیشه فکر میکنم ما جای خوبی برای شکست خوردن هستیم، چون خیلی خوب این کار را انجام میدهیم؛ ما در این زمین کلی تمرین کردهایم.»
7-هرگز از کاری که برایش تلاش کردهای، پشیمان نمیشوی
در طرز فکر بزوس، نترسیدن از ناکامی همتای تفکری صحیح در مورد پشیمانی قرار دارد. بزوس نگاهش به پشیمانی را در گفتگو با «ماتیاس دوپفنیر»، مدریر شرکت «اکسل اسپرینگر» آشکار کرد: «وقتی ۸۰ ساله شدید و در مورد پشیمانیهایتان فکر میکنید، فکر شما به سوی کارهایی میرود که انجام ندادهاید. بعید است حسرت کاری را بخورید که در آن ناکام ماندهاید یا آن طوری که انتظارش را داشتید، از آن جواب نگرفتید»
8- آنچه در ذهنتان است را بگویید
وقتی «برد استون»، زندگینامهنویس جف بزوس گفت موقعی که قرار است حرف آخر در هیئت مدیره زده شود، او خیلی هم دموکرات به نظر نمیرسد، بزوس گفت که او همواره انتظار بحثی صادقانه را دارد.
«جان راسمن» معتقد است که آمازون در این زمینه شباهتی به سایر شرکتها ندارد: «در بیشتر شرکتها، اعضا به طور فعالانه با هم بحث نمیکنند. افراد معمولا در نشان دادن نظر واقعی خود مردد هستند. این شرکتها بر مبنای نظر مشتری رهبری نمیشوند. آنها به تصمیمگیرنده احترام نمیگذراند و اگر با تصمیم گرفته شده موافق نباشند، معمولا واکنشی منفعلانه دارند.»
9-رقابت کنید
بزوس یک «حس رقابت شدید» را وارد کسب و کارش کرده است. «برد استون» داستانی را از زمانی که «الکسا» متولد شد، تعریف میکند؛ زمانی که اپل، سیستم «سیری» را داشت و گوگل هم یک سیستم تشخیص صوتی خیلی خوب. او میگوید: «آمازون، با در نظر گرفتن تمام این موارد، سزاوار پیشتازی در این زمینه نبود… در واقع جف مدیر پروژه «الکسا» بود و در یک چشم بهم زدن بخش «الکسا» صاحب 10 هزار نفر، شاید هم بیشتر، نیرو شد. به این دلیل که او نمیخواست آمازون رقابت را به حریفان واگذار کند.
10- بلندمدت نگاه کنید
نگرش بلندمدت نکتهای کلیدی در موفقیتهای بزوس و آمازون است. «جان راسمن» میگوید، «بزوس مشتاق است که طی ۱۰ سال از یک پروژه جدید پول درآورد» و پروژهای که به آن اعتقاد دارد را تا پایان ادامه میدهد.
یکی از مواردی که دید بلندمدت بزوس را نشان میدهد پروژه ساخت و ساز در فضاست. او شرکت «بلو اورجین» را به همین منظور تاسیس کرد. بزوس در این زمینه کاملا مصمم است: «کره زمین محدود است و اگر اقتصاد جهان و جمعیت کماکان افزایش پیدا کند، تنها گزینه پیشرو فضا است.»
خبرکانادا، مرجع اخبار روز سراسر کانادا
نظرات بسته شده است.