ملاصدرا؛ هوای تازه‌ای در فلسفه

۱ خرداد بزرگداشت ملاصدرا فیلسوف ایرانی

«صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی» معروف به « صدرالمتألهین » و «ملاصدرا»، حکیم، عارف، محدث و مفسر بزرگ شیعه و جهان اسلام در نهم جمادی الاولی سال ۹۷۹  هجری قمری در شیراز به دنیا آمد.

پدرش «میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی» از کارگزاران ولایت فارس بود که سرشناس و امین در بازار هم بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش کوشید و در آموزش علوم متعارف زمان به او کوتاهی نکرد.

«ملاصدرا» در سن ۶ سالگی به همراه پدرش در پی شاه «محمد خدابنده» به قزوین پایتخت آن دوران صفویان رفت و دوران نوجوانی و جوانی اش را در آن سامان سپری کرد.

سنگ بنای پیشرفت علمی او در حوزه‌های علمیه قزوین بود. در همان‌جا با «شیخ بهایی» و «میرداماد» آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.

او پس از کسب درجه اجتهاد به تدریس در مدرسه «خواجه» پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعت‌گذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان «ملاصدرا» از اصفهان تبعید شد.

«ملاصدرا» پس از مدتی  به شیراز بازگشت و در مدرسه ای که به سفارش« الله وردی خان»، حاکم شیراز ساخته شده بود، مشغول به تدریس شد. در این مدرسه افزون بر حکمت و فقه دروسی چون  ادبیات، اخترشناسی و زمین شناسی نیز تدریس می شد.

«حکمت متعالیه»

او در پناه فرهنگ دوستی و آزاداندیشی «الله وردی خان» تألیفات فراوانی از خود بر جای گذاشت، اما مهم‌ترین حاصل عمر وی بنیاد نهادن «حکمت متعالیه» بود. بدین وسیله به عالم تشیع خدمتی عظیم نمود.

مکتب ملاصدرا که «حکمت متعالیه» نامیده می‌شود، بر اصل وجود و تمایز آن از ماهیت استوار است. بنابر دیدگاه او، بدیهی‌ترین مسئله جهان، مسئله وجود یا هستی است که ما با علم حضوری و دریافت درونی خود، آن را درک کرده و نیازی به اثبات آن نداریم. اما ماهیت، آن چیزی است که سبب گوناگونی و تکثر پدیده‌ها می‌شود و به هر وجود، قالبی ویژه می‌بخشد.

اعتقاد «ملاصدرا» بر آن بود که «وجود مقدم بر ماهیت است و بر اساس این اصل است که هر شیئی اول باید وجود داشته باشد تا بتواند ماهیت داشته باشد.»

یکی دیگر از پایه‌های تفکر «ملاصدرا» نظریه «حرکت جوهری» است که بر اساس این فرض است که همه چیز در طبیعت از جمله کرات آسمانی تحت تغییری در جوهر خود هستند که بواسطه جریانی درونی و رخنه‌کردن وجود در آنها است که سهم وجود هر یک از موجودات را به آنها می‌بخشد.

بر خلاف ارسطو و ابن‌سینا، که تغییر را تنها در چهار دسته کمیت، کیفیت، وضعیت و مکان پذیرفته بودند، «ملاصدرا» تغییر را واقعیتی جهان‌شمول می‌دانست که در همه‌چیز از جمله در جوهرها نیز جریان دارد.

«ملاصدرا» بر این باور بود که حقیقت، وجود است. او باور داشت که یک ماهیت به خودی خود یک لفظ کلی است و در واقعیت وجود ندارد.

آثار این فیلسوف را بیش از پنجاه اثر دانسته‌اند که آن‌ها را بر حسب نوع تفکر موجود در پس هریک، می‌توان در دو دسته اصلی «علوم نقلی» و «علوم عقلی» جای داد.

 

خبرکانادا، مرجع اخبار روز سراسر کانادا

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هشت − 4 =