آنا آخماتووا، نجوایی در دل تاریکی

۵ مارس سالروز درگذشت آنا آخماتووا شاعر پرآوازه روسی

پدرش وقتی از زبان او شنید که می‌خواهد شاعر شود، تصور کرد فرزندش شاعر بدی خواهد شد و برای همین به او اخطار داد که نام خانوادگی‌شان را با این شعرها خراب نکند. «آنا» هم به‌جای استفاده از نام خانوادگی پدرش از نام جد مادری‌اش «آخماتووا» استفاده کرد و نامش از آن پس شد «آنا آخماتووا».

«آنا آندرییوا گارینکو» در سال ۱۸۸۹ در نزدیکی بند اودسا به دنیا آمد. پدر و مادر او در ۱۹۰۵ از هم جدا شدند و مادر، فرزندانش را با خود ابتدا به اوپاتوریا برد و بعد از مدنی به کی یف نقل مکان کردند. بعد از اتمام تحصیلاتش در دوره متوسطه، به دانشکده حقوق آموز عالی زنان رفت و در رشته حقوق تحصیل کرد.

آنا آخماتووا

در سال ۱۹۱۰، در بیست و یک سالگی، با وجود مخالفت خانواده‌اش، با شاعری به نام  «نیکولای گومیلیف» ازدواج کرد. این ازدواج نتیجه عشق یک‌طرفه «گومیلیف» و چند بار اقدام به خودکشی او بود، از همین رو دیری نپایید.

او با همسرش و چند شاعر دیگر، گروه موسوم به «کارگاه شعر» را تشکیل دادند و مکتب «آکمه‌ایسم» را بنیان نهادند. نخستین شعر «آخماتووا» با نام «بر انگشتان دست او حلقه‌های درختان است»، در زمان دانشجویی اش در نشریه روسی‌زبان «سیریوس» که پاریس منتشر می شد، به چاپ رسیده بود.

آنا آخماتووا

سرایش تراژدی های روسیه

شعر «آنا آخماتووا» را مرثیه ادبی روسیه دانسته‌اند در سوگ ملتی که در قرن بیستم سرگذشتی تراژیک از سر گذراند: از شور و شکوه انقلاب و زوالی فاجعه‌بار در اختناق و فساد. سادگی و روانی زبان، ایجاز بیانی و قدرت عاطفی، سه شناسه اصلی نخستین شعرهای اوست. جانمایه‌ شعرهای ساده و کوتاه او، مهر آتشین زنی پراحساس است که اسیر حسادت است و از عشقی ناکام رنج می‌برد.

آنا آخماتووا

پاک سازی بزرگ

با استقرار دیکتاتوری خونین «استالین» از اوایل دهه ۱۹۳۰ در برابر هنرمندان دو راه بیشتر باقی نماند: مهاجرت از روسیه یا خاموشی تا همراهی با رژیم. خودکشی هم البته راه دیگری بود که «مایاکوفسکی» و «یسه‌نین»، دو شاعر بزرگ این دوران، انتخاب کردند.

او تصمیم به ماندن گرفت و حاضر نشد میهن خود را ترک کند. پافشاری او در ماندن در روسیه، آن هم در شرایطی که کشور در فقر و قحطی و ناامنی غوطه‌ور بود، بدگمانی دستگاه امنیتی را نسبت به او بیشتر می‌کرد.

بیشتر بخوانید: آغاز جشنواره شعر مونترال به صورت آنلاین

«آخماتووا»، همان گونه که بارها در شعرهایش گفته در روسیه معصوم مانده بود تا گواهی هشیار بر ستم عظیمی باشد که به نام کمونیسم بر مردم میهنش می‌رفت. شعر بلند «رکوئیم» (مرثیه مردگان)، یکی از اندوهبارترین سروده‌های قرن بیستم، یادگار این دوران است. «آنا آخماتووا» دربه‌دری‌های بی‌پایان و آوارگی‌های پرعذاب، سالیان دراز از این منظومه بلند و ده قسمتی حفاظت کرد. میلیون‌ها انسان زجرکشیده و داغدیده بندهایی از شعر را در مخفیگاهی امن یا در گوشه دل حفظ کرده بودند. تنها در سال ۱۹۸۷ و آستانه‌ی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود که این شعر به طور کامل در روسیه منتشر شد.

سال های پر شور اما پایانی عمر

سال‌های آخر عمر «آنا آخماتووا» سرشار از فعالیت ادبی بود و او در اوج شهرت و محبوبیت به‌سر می‌برد. از سراسر  اتحادیه جماهیر شوروی هر روز نامه‌های ستایش‌آمیز دریافت می‌کرد و اطراف او همیشه پر بود از شاعران جوانی که او را می‌ستودند.

او از دهه پنجاه به بعد چندین بار دچار سکته قلبی شد تا آن که سرانجام در ۵ مارس ۱۹۶۶در بیمارستان «دٌمو ددوو» در حوالی مسکو در گذشت.

 

خبرکانادا، مرجع اخبار روز سراسر کانادا

ارسال یک پاسخ