مودیلیانی، یک نقاش عاشق پیشه
24 ژانویه سالروز درگذشت مودیلیانی نقاش ایتالیایی
پیش از آن که حتی متولد شود، ناجی خانوادهاش بود اما پس از تولدش، زندگی سر ناسازگاری با او گذاشت و 35 سال بیشتر، این کشمکش ما بین مرگ و زندگی ادامه نیافت.
«مودیلیانی» با نام کامل «آمادئو کلمنته مودیلیانی» در سال 1884 در شهر بندری «لیورنو» در توسکانی ایتالیا در خانواده ای یهودیتبار متولد شد. مادرش «یوجینیاگارسین» متولد و بزرگ شده شهر «مارسی» فرانسه بود و از تبار خاندان یهودیان «سفاردیم» بود. خاندان «گارسین» مردمانی تحصیلکرده بودند و شجرهخاندانشان تا «باروخ اسپیونزا» فیلسوف هلندی، قابل تعقیب است.
«فلامینو مودیلیانی» پدر «آمادئو» از خانوادهای بود که تاجران و کارآفرینان موفقی تربیت کرده بودند و بر خلاف خانواده «گارسین» چندان دغدغه فرهنگی نداشتند. ثروت خانواده از استخراج معادن و صادرات سنگ به دست میآمد.
«آمادئو» فرزند چهارم خانواده بود و هنگامی متولد شد که به دلیل تغییر شرایط اقتصادی، تجارت پدرش در معرض ورشکستگی قرار گرفته بود و اگر مادرش او را باردار نبود، تمام اموال خانواده توسط بدهکاران ضبط می شد.
«مودیلیانی» تا 10 سالگی توسط شخص مادرش آموزش دید و بعد از یک حمله ورم ریه، در 11 سالگی دچار تب تیفویید شد و هنگامی که 16 سال داشت به سل دچار شد. او از همین سن با قاتل جانش همزیست شد.
اعتراضات به شیوه لکههای رنگ
مودلیانی از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۰ در مدرسه هنری «میچلی» مشغول به یادگیری بود. در اینجا اولین کارهای هنری او در فضایی مملو از مطالعه و تمرین شکل و سبک هنر ایتالیایی قرن ۱۹، شکل گرفتند. اثر این نوع طراحی و آموختههایش در مورد هنر دوران رنسانس در کارهای اولیه او در پاریس، دیده میشود.
«آمادئو» در سال ۱۹۰۱، در حالیکه در رم بود، به کارهای «دومینیکو مورلی» علاقهمند شد. «مورلی» نقاش ملودراماتیکی بود که عمدتاً برای کتب مقدس و آثار فاخر ادبی تصویرسازی میکرد. مورلی الهام بخش گروهی از نقاشان بود که بعدها با نام «ماکیایولی» شناخته شدند؛ نقاشانی هنجارشکن و سنت ستیز که نامشان را از ماکیا -به معنای تقریبی لکه رنگ- وام گرفته بودند. «مودیلیانی» به وضوح در معرض تأثیرات ماکیایولیها قرار داشت. ماکیایولیها جنبش محلی کوچکی در منظرهسازی به راه انداخته بودند تا واکنشی به شیوه نقاشی آکادمیک هنرمندان بورژوا نشان دهند.
بیشتر بخوانید: معلم ریاضی کانادایی برنده جایزه خلاقیت و الهام بخشی در تدریس
فروپاشی، یک انتخاب شخصی
او در ونیز برای اولین بار حشیش مصرف کرد و به جای درس خواندن بیشتر وقتش را در محلههای بدنام سپری میکرد. تأثیر این سبک زندگی بر روی سبک هنری در حال رشد او قابل پیشبینی است. به نظر میرسد جستجوی او برای یافتن وجه تباه شده زندگی، ریشه در اعتقاد او به فلسفههای رادیکال دارد. نقش تفکرات نیچه در این زمینه قابل تأمل است.
او از مجموعه مطالعاتش به این عقیده رسید که راه رسیدن به حقیقت خلاقیت پیروی از بی قاعدگی و بی نظمی میگذرد. در ۱۹۰۶ مودیلیانی 22 ساله به پاریس رفت. او خیلی زود سعی کرد تا ظاهری بوهیمین (کسانی که درزندگی یا کارخودبه رسم و قانون دیگران کاری ندارد) را به خود بگیرد. اما حتی وقتی روزگار سخت تری را میگذراند، با شلوار کبریتی قهوهای، شال قرمز و کلاه بزرگ سیاه هم ظاهر کسی را داشت که موقتاً برای بازدید از محلات فقیرنشین آمدهاست.
مودیلیانی تحت تأثیر فرمهای کشیده مجسمهسازی آفریقایی و انسانگرایی آشکار نقاشان دوران رنسانس بود. در دوران پررونق ایسمها -کوبیسم، فوتوریسم، دادائیسم، سورئالیسم- مودیلیانی نپذیرفت که در هیچیک از این عناوین سفت و سختِ تعریفکننده طبقهبندی شود.
هنگامی 35 سال داشت، تسلیم بیماری کهنه اش شد و زندگی پر فراز و نشیب «مودیلیانی» در آغوش معشوقه اش «ژان» جان سپرد.
خبرکانادا، مرجع اخبار روز سراسر کانادا