معرفی 5 فیلم با موضوع انزوا و تنهایی

شاید آن روزهایی که بر روی کاناپه های خود و جلوی تلویزیون هایمان دراز کشیده و تقلا برای زنده ماندن ساندرا بولاک را در فضا تماشا می کردیم یا تام هنکس را در جزیره ای دور افتاده می یافتیم، نه ذهن واقع بین و نه حتی در تخیلات و ذهن سورئالیستی مان هم پیش بینی نمی کردیم که روز ویروسی از راه می رسد و شاید نتواند به زامبی تبدیل مان کند اما به گونه ای دیگر عمل کرده و  ارتباطات اجتماعی مان را به حاشیه می کشاند و به تنهایی فرا می خواندمان، روزی که حتی شهرها و کشورها  هم درب خود را به روی هم چفت و قفل می کنند. داستانی که  حتی اگر برای ریچارد متیسون خالق آن رمان های علمی- تخیلی هم می نشستیم و تعریف می کردیم، لبخندی توأمان با نگاهی عاقل اندر سفیهانه نثارمان می کرد.
 اما روزی که ریس ویدرسپون به تنهایی قدم در راه از نو متولد شدن نهاد و جاده ها و جنگل ها را پیمود، یادمان داد که یک وقت هایی هم هست که فقط تنهایی می سازدمان، گاهی فقط انزوا است که به رستگاری می کشاندمان. رابت ردفورد می تواند الهام بخش این روزها باشد او که یادمان داد حتی اگر میان اقیانوسی از آب ها گرفتار شدی برای نجات زندگی امید داشته باش، برای نفس کشیدن بجنگ ….

در ادامه فیلم هایی با مضمون انزوا و چالش با بحران های پیش رو معرفی می شوند:

  1. جاذبه (2013)، به کارگردانی آلفونسو کوارون

یک تصادف در فضا اتفاق می افتد و دو فضانورد با بازی ساندرا بولاک و جرج کلونی از یک گروه 5 نفره زنده می مانند و سعی می کنند به هر نحو ممکن جان خود را نجات دهند… . با جاذبه، آلفونسو کوارون یک فیلم سینمایی بسیار خاطره انگیز را از پیروزی اراده در سختی به نمایش می گذارد. برای کارگردان فیلم، غریزه بقا از هر چیزی قوی تر است و بعضی اوقات می تواند منجر به یک رنسانس واقعی شود. فیلم جاذبه بی شک فیلمی امید بخش است.

  1. همه چیز از دست رفته‌است (2013)، به کارگردانی جی. سی. چاندور

انزوا به افراط خود رسیده است. یک دریانورد به همراه قایق خود در وسط اقیانوس هند از جهان جدا افتاده. او کیست؟ از کجاست؟ به کجا می رود؟ هیچکس نمی داند. فیلم سینمایی در راستای مضمون آن، بدون گفتگو در همین مکان، اتفاق می افتد. رابرت ردفورد در نقش مرد تنهایی که علیه ناامیدی در جنگ است.

  1. وحشی (2014)، به کارگردانی ژان-مارک ولی

دختر جوانی که به تازگی مادرش را از دست داده است، تصمیم می گیرد خودش را از دنیایی که در آن گرفتار شده رها کند و قدم به سوی سختی ها و ماجراجویی ها نهد.  او به تنهایی1600 کیلومتر مسیر را می پیماید. این داستان درمورد شخصی است که در تلاش است تا خود را در مسیر رستگاری مجددا خلق کند. گاهی اوقات تنهایی خوب است.

  1. دور افتاده (2000)، به کارگردانی رابرت زمکیس

ابتدای فیلم هواپیمای شرکت پست آمریکایی فدکس سقوط می کند و تنها باز مانده آن که از سانحه جان سالم به در برده،  تام هنکس یکی از ماموران پست این شرکت است. او به مدت  چهار سال در یک جزیره تنها به همراه  تنها همدمش یک توپ والیبال ویلسون زندگی می کند. این فیلم تام هنکس را نامزد جایزه اسکار کرد.

5- من افسانه‌ ام (2007)، به کارگردانی فرانسیس لارنس

با الهام از رمان ریچارد متیسون، یک فیلم علمی تخیلی با داستان پسا-رستاخیزی است. فیلم در منهتن نیویورک اتفاق می افتد و در آن جمعیت شهر به دلیل آلودگی به نوعی از ویروس، هاری گرفته و انسانیت خود را از دست داده اند. تنها فردی که در شهر مصون از ویروس  باقی مانده یک پزشک است(ویل اسمیت). خوشبختانه او  سگش را دارد که همدمش باشد در غیر این صورت با یک فیلم کاملا صامت رو در رو بودیم… .

 

خبرکانادا، مرجع اخبار روز سراسر کانادا

نظرات بسته شده است.