توقف کمک اقتصادی کانادا به آفریقا
چرا کانادا میخواهد کمک اقتصادی به آفریقا را متوقف کند؟
مأموریت دیپلماتیک جاستین ترودو در آفریقا بحثهایی را حول موضوع کمک اقتصادی برای توسعه آفریقا به راه انداخته است. بسیاری از عدم تعهد کانادا در کمک 0.7٪ از درآمد این کشور در کمکهای بین المللی انتقاد کردهاند، در حالی که این 0.7٪ فقط 2٪ بودجه ملی دولت را تشکیل میدهد.
این مسئله که کشورهای ثروتمند مانند کانادا وظیفه کمک به کشورهای فقیر را دارند لزوماً به این معنی نیست که این تعهد حتماً باید به شکل کمکهای اقتصادی باشد. در گفتمان مربوط به کمکهای بین المللی نباید تأثیر کمکهای توسعهای در قارهای مانند آفریقا را نادیده گرفت. آفریقا، جایی که 60 سال از استقلال آن میگذرد ولی هنوز فرهنگ سیاسی آن از بار استبداد و نئوپاتریمونیالیسم رهایی نیافته است.
چنانچه دیپلماسی کانادایی قصد کمک موثری به قاره آفریقا را داشته باشد باید با دید جدیدی به آن نگاه کند و این دیپلماسی به دنبال کمک از طریق کمک مالی نخواهد بود. بلکه کانادا به دنبال درک این موضوع است چرا آفریقا همچنان در پس فقر و خشونت مانده و چرا همچنان درگیر ناامنی است.
تئوری “قابلیت” آمارتیا سن (تئوری قابلیت یک نظریه اقتصادی است که در دهه ۱۹۸۰ به عنوان روش جایگزین برای اقتصاد رفاه در نظر گرفته شد. تمرکز اصلی رویکرد قابلیت بر این است که افراد توانایی انجام چه کاری را دارند) در درجه اول به ما امکان درک این موضوع را می دهد که توسعه نیافتگی مشکلی با ماهیت اقتصادی نیست و اساساً یک مشکل سیاسی وجود دارد. و تا زمانی که ما مسائل سیاسی را جدی نگیریم، کمکهای توسعه ای اقتصادی ناکارآمد خواهند بود. این دقیقاً همان چیزی است که نتیجه بسیاری از گزارشها با موضوع “حاکمیت در آفریقا” آن را اثبات میکند؛ در این گزارشها گفته میشود که رشد اقتصادی الزاماً به بهبود شرایط زندگی جمعیت کمک نمیکند.
خب سیاست چیست؟ آیا آفریقا مشکل سیاسی خود را حل کرده است؟
سیاست به عنوان یک فضای رابطه ای است. سیاست به فضای مشترک اشاره میکند که در آن تعامل بین موجودات مختلف شکل میگیرد. این حوزه عمومی که مردم را به هم ربط میدهد به گونهای که آنها بتوانند با دنیا ارتباط برقرار کنند. آنچه که از زمان پسااستعماری در آفریقا وجود دارد و ویژگی مشترک اکثر جوامع آفریقایی است، نفی سیاست و فقدان اندیشه سیاسی است. این نفی موجب بروز مشکلاتی است که آفریقا با آنها دست به گریبان است: اقتدارگرایی، مصادره قدرت، درگیریهای قومی، ناکارآمدی خدمات بهداشتی، سیستم آموزش و پرورش غیر قابل اطمینان، روابط خشن اجتماعی، عدم عدالت اجتماعی، توسعه نیافتگی و غیره.
فراموشی سیاست در آفریقا
سه عامل در فراموشی سیاست در آفریقا نقش داشتند: اولی ایدئولوژیهای استقلال است (سوسیالیسم آفریقایی و جنبش پانآفریقا) که نمایندهای از جامعه را مطرح میکند که وجود تفاوتها و داشتن جامعه مورد دلخواه را نفی میکند؛ دومی بازنمایی نئوپاتریمونیالیسم قدرت سیاسی در آفریقا؛ سوم رویکردهای اقتصادی از کمک به توسعه عمومی است که تأثیر منفی مضاعفی در بی مسئولیتی و عدم قدرت در تصمیم گیری مردم آفریقا دارد.
کمک به جوامع غیر سیاسی (؟)
چگونه میتوان از پیشرفت جوامع غیر سیاسی صحبت کرد؟ جایی که رابطه دولتها و ملت تعریف نشده است و رهبران آفریقا نسبت به جمعیت احساس مسئولیت نمیکنند.
درک این مسئله مشکل است که کانادا چگونه میتواند به ایجاد این مکانیسمهای مسئولیت کمک کند؟ چگونه میتواند امکان مدیریت بودجه عمومی و مهم تر از همه، از نظارت و کنترل قدرت سیاسی آفریقا اطمینان مییابد؟
اینها در واقع مشکلاتی هستند که آفریقاییها باید خودشان با آن مقابله کنند، اگر مطمئناً قصد دارند از این وضعیت شرم آوری که دائماً در معرض کمکهای بین المللی قرار گرفته اند خودداری کنند. کلرل دو توکویل تاریخدان، حقوقدان، فیلسوف، سیاستمدار و یکی از مؤسسین جامعهشناسی و علم سیاست امروزی میگوید: “دنیای جدید نیاز به یک سیاست جدید دارد.”
خبرکانادا، مرجع اخبار روز سراسر کانادا
نظرات بسته شده است.